واینک « فروهر»...
 
درباره وبلاگ


" بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارید تا اجزای بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد. " ((کوروش بزرگ))
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
سرزمین عشق ایران




واینک « فروهر»...

بهرام روشن ضمیر در نشستی ،پیرامون « فروهر» :(( نیروی که تا زمان مرگ به پاکی روز نخست،می ماند)).

« فروهر ذره ای از وجود خداست و نه آفریده ی اواز همین روی، فروهر با دیگر نیروهای تشکیل دهنده ی هستی آدمی، متفاوت است. بنابراین فروهر نه تنها در همه ی موجودات (همه آفریده ها)هست، بلکه از یک یگانگی (وحدت) نیز برخودار است. چراکه وارون(برخلاف) روان، فروهر، آلودگی پذیر نیست و تا زمان مرگ به پاکی روز نخست می ماند.»

بهرام روشن ضمیر، افزون بر گفتار بالا پیرامون فروهر که یکی از نیروهای 5 گانه آدمی است، گفت:«بر پایه ی اوستا آدمی 5 نیرو دارد و یا بهتر است بگوییم از 5 نیرو ساخته شده است.»

وی این 5 نیرو را چنین خواند:

1-اَهو(جان):

نیروی جنبش و یا حرکت و حرارت غریزی.انسان مانند همه ی آفریده ها، آگاهی هایی ذاتی در درون خود دارد که برای زندگی بایسته است.

2-دین(دَئنا):

دین در اوستا به مفهوم وجدان است اماسپس به کیش و آیین معنی شده است.

3-درک(بئوذ):

بی گمان مهم ترین تفاوت انسان و دیگر آفریده ها در همین نیرو نهفته است. البته درک برابر با هوش و مغز نیست که با مرگ پایان بگیرد بلکه جاودانه است.

4-روان(روح):

 شناسه ی (هویت) شخصی مستقل انسان هاست. در دیدگاه اوستا،انسان ها در اصل،روان هستند به همراه نیروهای دیگر و البته جسم. روان در آغاز زندگی انسان،پاک است اما با گذر زمان، آلودگی و تیرگی را پذیرفته و در جهان پس از مرگ پاسخ نیکی ها و بدی هایی که در این جهان کرده است را پس می گیرد.

5-فَروَهر(فره وشی):

در اوستا فروهر ذره ای از پرتو اهورایی است که آفریننده ی جهان در آدمیان به گذاشته است و این ذره پس از مرگ به سوی آفریننده باز می گردد.

روشن ضمیر با اشاره به این که روان به گناه آلوده می شود ولی فروهر از هر گونه پلیدی و ناپاکی به دور است، گفت :«در جهان بینی زرتشتی از آن جاییی که روان آلوده می شود بنایراین به بهشت یا دوزخ میرود و فروهر که پاک می ماند و ذره ای از خداست پس از مرگ به آفرننده باز می گردد.»

وی برپایه ی آموزه های اوستا، این نکته را یادآور شد که فروهر و روان هرگز به تن باز نمی گردند و در فلسفه ی «زرتشت» و کلا ایران باستان، تناسخ نداریم.

وی با اشاره به قرآن که در آن آمده که خداوند از روح خود در جسم آدمی دمیده است، گفت: «این درست برابراست با فروهر که ذره ای از وجود خداست در بدن انسان.»

به گفته ی وی برخی روان و فروهر را با هم یکسان و برابر گرفته اند، در حالی که اوستا به روشنی، این دو را جدا می داند: «ما می ستاییم جان و وجدان و درک و روان و فروهر نیاکان را.»(یسنا_هات 26)

روشن ضمیر به نخستین ماه سال را که فروردین می نامند اشاره کرد و آن را برگرفته ازهمین فروهر دانست.

در فرهنگ زرتشتی 5 روز پایانی سال همگان به شست  و شو خود و پیرامون شان(خانه تکانی) می پردازند و این خانه تکانی را آراسته شدن برای سال نو ندانسته و افزون بر آراستگی، به آرمانی دیگر اشاره کرد و گفت : «یکی از مهمترین شوندهای این دگرگونی به هنگام سال نو و تلاش برای نوآرایی و آراستگی این است که فروهر در گذشتگان ماه فروردین به میان خانواده هاباز می گردند و احترام به نیاکان در فرهنگ ایرانی از دیرباز جایگاهی بسیار ارزشمند داشته است.»

شگفتی اینجاست که با توجه به اینکه سده هاست که ایرانی ها مسلمان شده اند اما همچنان سنت خانه تکانی در میان آنان (نه دیگر مسلمانان) هست و هنوز خلق و خوی باستانی ایرانیان درباره ی درگذشتگان دگرگون نشده است.

واژه ی «فر» یا«فره» که در ادبیات باستانی ایران دیده میشود، فره ایزدی را گونه ی دستکاری شده ی همین فروهر برخواند.چراکه فره ی ایزدی نیز فروغ خداوند است که به انسان پیوسته و شوند خوشبختی او می شود.

به گفته ی روشن ضمیر فره ایزدی می تواند از انسان جدا شود در حالی که در جایی نداریم که فروهر پیش از مرگ از انسان جدا شود.بر همین پایه، روشن ضمیر،گفت:«میتوانیم فره ی ایزدی را گونه ای ویژه از فروهر بپنداریم که به انسان پیوسته و تا زمانی که با او باشد،شوند پیروزی او در کارها میشود.»

«فره ی کیانی» در پیوند با استوره های ایرانی است و فره کیانی ویژه شاهان است.چراکه آریاییان باور داشتند که آنکه در گفتار و کردار و اندیشه برتر از دیگران باشد سزاوار پادشاهی است، بدین گونه مفهوم را ایجاد کرده اند.

نخستین باستان شناسان این نشان را "اهورامزدا" (خداوند دانا و یگانه) دانستند چراکه از سویی می دیدند که زرتشتیان این نشان را در بالای در اتشکده ها و بر روی کتاب دینی خود میگذارند بنابراین چنین پنداشتند که این نشان یک نشان مذهبی است و از سویی دیگر در آثار هخامنشی احترامی بسیار به این نشان را می دیدند بنابراین نتیجه گرفتند که این نشان که پیرمردی بالدار را نشان می دهد نمادی از اهورامزدا است.

به گفته ی روشن ضمیر،مشکل از اینجا آغاز می گرددکه خود زرتشتیاندست از کشیدن خدا برداشته اند.اما همین باستان شناسان با نگاهی به تاریخ دیدند که هرگز در هیچ متن تاریخی نیامده که ایرانیان باستان از (زمان مادها تا یورش تازیان) خدای خود را به تصویر کشیده ویا از او مجسمه بسازند.بنابراین در پژوهش های نوین و به ویژه پژوهش هایی که به خود ایرانیان انجام شد، دیگر نشان فروهر،اهورامزدا،خوانده نشد همچنین این نشان در زمان داریوش در ایران نهایی شده و پس از آن دیگر دگدگون نشد و همه ی جهان می دانند که این نشان با این ویژگی ها از آن ایراینهاست.

وی کار برخی را که مرد سالخورده را از این نشان برمی دارند و فروهر را تنها با یک داره ی بالدار،نمایش میدهند، نادرست برخواندو گفت: «نشان دایره ی بالدار در خارج از ایران نیز هست و نمی تواند نمادی ایرانی باشد واز سویی دیگر این نماد ازآن شوشیان و به گمان بسیار، ایلامی هاست و آن پختگی و کاملی را نداشته و به نظر ناقص می رسد.»

روشن ضمیر به بخش های گوناگون فروهر پرداخت:

«مرد سالخورده نشان دهنده ی انسان خردمند باتجربه است که با بال های خود به سوی بالا اوج می گیرد. بال های آن سه طبقه دارند که نشانگر اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک است و بال های کوچک پایینی که او را به سمت پایین می کشند، نیز سه طبقه بوده و نشان از اندیشه بد،گفتار بد و کرداربد دارند. این بال ها 72پر دارند که ما را به یاد شمار ستون های آپادانا در تخت جمشید و شمار بخش های یسنای اوستا می اندازد. دو پایه یا دم که در دو سمت چپ و راست، هستند،نشانگر دو نیروی سپنته مینو(نیروی پیش برنده) و انگره مینو(نیروی بازدارنده) است. در میانه ی طرح یک دایره است که نشانگر خورشید و البته چرخش و حرکت دایره وار زندگی است یعنی هر چیزی به خودش باز می گرددو از سویی نشانگر فلسفه ی "اشا" است که کردار نیک و بد به گونه ی خود به خودی به کننده سی آن باز می گرددو هم نشانگر فلسفه ی فروهر است، نیرویی که از خداوند آمده و به خداوند باز می گردد. در دست مرد سالخورده،حلقه ای را که نشانه ی پیمان است می بینیم، پیمان با اهورامزدا. دست دیگر مرد سالخورده به نشانه ی احترام به سوی جلو گرفته شده است.» امروز نیز همچنان جهانیان حلقه را نشانه ی پیمان عشق میان خود می شمارند و این فلسفه، بی گمان از آیین ایران باستان برگرفته است..  


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, :: 1:25 ::  نويسنده : پریسا